امام(ره) نمونهای از ویژگیهای به ظاهر متضاد بود
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۷۰۲۱۳
همیشه شناخت شخصیت فردی مانند «سید روحالله» برایم جذابیت داشت؛ از همان روزهای بچگی که تصویر او در کنار تصویر «آقا» بر دیوار خانهمان جا خوش کرده بود، آن اخم و صلابت برایم عجیب بود اما از همان روزها از خاطراتش نیز زیاد شنیده بودم، این روزها تمام فکر و ذکرم «او» شده است.
به گزارش ایمنا، همیشه شناخت شخصیت فردی مانند «سید روحالله» برایم جذابیت داشت؛ از همان روزهای بچگی که تصویر او در کنار تصویر «آقا» بر دیوار خانهمان جا خوش کرده بود، آن اخم و صلابت برایم عجیب بود اما از همان روزها از خاطراتش نیز زیاد شنیده بودم، از مردمداری و کودکدوستی گرفته تا توجهش به اقشار مختلف مردم و همیشه از همان روزها برایم سوال بود که چطور این خاطرات شیرین با آن صلابت در یک نفر قابل جمع شدن است؟
این روزها تمام فکر و ذکرم «او» شده است؛ هرکجا که میروم کتاب بهدست میگیرم و کوچکترین زمان خالی که پیدا میکنم، درباره «او» جستوجو میکنم و در میان همین جستوجوهای کوتاه و چند دقیقهای، شخصیتش برایم از سمتی مبهمتر و از سمتی جالبتر میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هیچکس جرأت نمیکرد در برابر امام (ره) غیبت کند
روز قبل و در میان همین گشت و گذارها با صفحاتی از کتاب خاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی روبرو شدم که جلوهای جدید و ناشناخته از شخصیت سید روحالله، یعنی مصداقی از همان اخمها و صلابتها را برایم روشن کرد، اینگونه آمده است: حضرت امام (ره) خمینی (ره) به گفته تمام دوستان و نزدیکانش اعم از دوستان دوران جوانی مانند مرحوم آیتالله غروی و مرحوم آیتالله سیدمحمدصادق لواسانی که من خودم از این بزرگوار شنیدم در نشستهای صمیمانه زیادی که اینها به همراه عدهای دیگر از دوستان با امام (ره) داشتهاند هیچ گاه جرأت نمیکرده است که در حضور امام (ره) غیبت و یا از کسی بدگویی کند و یا با اینکه حضرت امام (ره) در مزاحها و شوخیهای این جمع شرکت میکرده ولی هرگز از محدوده نزاکت و ادب بیرون نمیرفته است و باز همه دوستان و رفقای صمیمی دوران جوانی متفقند که تهجد و شب زنده داری و زیارت جامعه ایشان حتی در همان دوران جوانی ترک نمیشده است.
آنها با وصف حال میگویند: ما هیچ گاه ندیدیم که امام (ره) در انظار مردم تسبیح به دست بگیرد و مشغول ذکر شود و یا طوری حرف بزند و یا راه برود که نمایانگر زهد و تقدس باشد. امام (ره) واقعاً اهل معنویت و ریاضت و انجام مستحبات و ترک مکروهات بود اما بدون ذرهای ریا و تظاهر و خودنمایی و همه این فضائل را با آگاهی از مسائل سیاسی و اجتماعی و با مردم معاشرت کردن درآمیخته بود.
تقوا و تقدس واقعی امام (ره) مانع از آن نمیشد که ایشان با قدرت و دقت به جامعهاش بیندیشد و مراقب اوضاع سیاسی کشور باشد بلکه تقدس و گرایش به معنویت باعث میشد که امام (ره) آگاهانهتر و واقع بینانهتر به مسائل نگاه کند و با توجه دقیق به تعالیم اسلام و قرآن به راهش ادامه دهد.
ایشان از همان دوران جوانی در کنار خودسازی و تهذیب نفس علاقه شدیدش را به مسائل سیاسی جامعه اظهار کرد و از سن بیست سالگی برای مطلع شدن از مذاکرات مجلس شورای ملی که مرحوم شهید سیدحسن مدرس حضوری مقتدرانه در آن داشت و یا مراسم سیاسی دیگر، از قم به تهران میرفت و یا در ایام تابستان که در تهران بود غالباً در این نوع مراسم و مجالس به طور فعال شرکت میکرد؛ در سالهای بعد نیز ایشان با سیاستمداران انقلابی و روحانی آن زمان مانند مرحوم آیتالله کاشانی دائماً در تماس بود. امام (ره) همانند جد بزرگوارش حضرت امیر (ع) بود که «جرج جرداق» در کتاب « الامام صوت العدالة الانسانیة» میگوید: علی (ع) در همان حال که یک انسان متعبد و متهجد و مقدس بود، در همان زمان یک رزمنده سلحشور و یک جنگجوی خستگی ناپذیر و بیبدیل بود و در حالی که یک عالم بی نظیر و یک عارف بی همتا بود یک سیاستمدار برجسته و زبردست هم بود.
امام (ره) نمونهای از ویژگیهای به ظاهر متضاد بود
جمع شدن این چهرههای به ظاهر متضاد در حضرت علی (ع) برای جرداق از آن جهت جالب و مهم است که در تاریخ انسانیت همواره بین این خصایل فرسنگها فاصله است؛ یعنی انسانهای راهب و تارک دنیا در عالم مسیحیت دیگر با سیاست و امور سیاسی و اجتماعی جامعه خودشان کوچکترین ارتباطی برقرار نمیکنند و سیاستمداران نیز با دین ارتباطی ندارند؛ حال با توجه به نظر جرج جرداق درباره حضرت علی (ع) باید گفت: امام (ره) خمینی نیز البته در مقیاسی کوچکتر جامع بین این ویژگیهای به ظاهر متضاد بود و به طور خلاصه دو چیز به طور عمده موجب جذابیت امام (ره) شده بود، یکی مراتب بالای علمی ایشان و از آن مهمتر برخورداری از جنبه های والای اخلاقی و معنوی بود.
با خواندن این صفحات دو واژه «صلابت» و «معنویت» بیش از هر چیز دیگری در ذهنم خودنمایی میکند؛ اطرافیان همان فردی که از پاریس تا قم و تهران ساعتها به پای صحبت جوانان و نوجوانان مینشیند و با آنها حرف میزند، جرئت نمیکنند در برابر او سخنی خارج از چارچوب و رفتاری دور از شرع و اخلاق انجام دهند و این صلابت در معنویت را زمانی بیشتر درک میکنم که به سراغ همان کتابی میروم که اطرافیان در آن از مهر و قهر روحالله گفتهاند:
خیر! وقت نماز است
شهید سپهبد علی صیادشیرازی در خاطرهای با اشاره به توجه ویژه امام (ره) به معنویات گفته است: یکبار در جمع شورای عالی دفاع در خدمت امام (ره) بودیم؛ ایشان روی صندلی خودشان نشسته بودند و ما نیز دور ایشان بهصورت نیمدایرهای نشسته بودیم و وسط صحبتهای ما بود که ناگهان امام (ره) بلند شدند و به طرف قسمت دیگر اتاق رفتند.
اولین کسی که بعد از این حرکت امام (ره) صحبت کرد آقای هاشمی بود که گفت: «آقا کسالتی عارض شد؟» ولی امام (ره) فرمودند: «خیر وقت نماز است.» و این جمله را با چنان لحن قاطعی فرمودند که من به ذهنم رسید مثل اینکه تابهحال اینطور به فکر نماز نبودهام و بعد که به ساعت نگاه کردم، دیدم هنوز چند دقیقه به اذان هر باقی مانده است.
فضای اینجا الآن حرام است
زهرا مصطفوی فرزند امام نیز در خاطرهای نقل کرده است: امام (ره) در مقابل کوچکترین فعل حرام چنان غضبناک میشدند که در مقابل نظام پهلوی، به همان تندی که اغلب شما شنیدهاید.
ما در اتاق نشسته بودیم و یکی از بستگان یک خانمی بود که آهسته به من گفت: «فلان شخص وقتی که من وارد شدم تواضع نکرد.» یکمرتبه دیدم آقا با شدت ناراحتی به ایشان رو کردند و گفتند: «شما نمیدانید خدا اینجاست؟ فضای اینجا الآن حرام و نشستن در اینجا الآن حرام است.»
اصلاً بهقدرس منقلب شدند که برای حالشان نگران شدم؛ خود آن خانم گفت: «من حرفی نزدم؛ فقط گفتم جلوی من تواضع نکرد.» و امام (ره) پاسخ دادند: «شما بله! شما نمیدانید و یادتان میرود اما خدا یادش هست که غیبت است؛ این غیبت است.»
به جهنم! نباید از این چیزها بترسند
حجتالاسلام رحیمیان نیز در خاطرهای نقل کرده است: یکی از سفیران کشورمان در نامهای خطاب به امام (ره) نوشته بود: «در بعضی مجالس که دعوت میشویم، مشروبات الکلی وجود دارد و اگر ما نپذیریم و نرویم، حمل بر چیزهای دیگر میشود و مشکلاتی در روابط پیش میآید.» که حضرت امام (ره) در پاسخ فرمودند: «به جهنم؛ نباید از این چیزها بترسند، نباید بروند؛ دلیلش را هم بگویند تا آنها هم کم کم بفهمند برای چیست.»
امام (ره)، شیر غرّان روز و رهبان شب
مدتی قبل که بیانات رهبر انقلاب در وصف حضرت امام (ره) را میخواندم با عنوان «امام (ره)، شیر غرّان روز و رهبان شب» مواجه شده و آن را در گوشه دفترم نوشته بودم و حالا با خواندن این خاطرات این جملات را درک کردم: «کسی مثل امام (ره) بزرگوار ما که یکتنه وارد شد و توانست به برکت عزم و اراده راسخ و ایمان و توکل، همهی ملت را بسیج کند و این حرکت عظیم را راه بیندازد، بیش از هر چیز متکی بود به همان جوشش قلبی، معنوی، روحی، توکل، معرفت، عبادت.
تا آخر عمر هم این بزرگوار با وجود پیری و ناتوانی و شکستگی، نیمه شب برمیخاست، اشک میریخت. ما خبر داشتیم از نزدیکان ایشان که به همه خصوصیات زندگی ایشان واقف بودند، شنیده بودیم، اطلاع داشتیم؛ ایشان نیمههای شب برمیخاست، از خدای متعال استمداد میکرد - «رهبان اللّیل» - شب با آن حالت، آن وقت روز مثل شیر غرّانی میآمد توی میدانها، قدرتها را شکست میداد، ضعفهای ملت را برطرف میکرد، ارادههای همه ما مردم را تقویت میکرد و راه میانداخت؛ به برکت آن پشتوانه معنوی.
کد خبر 664495منبع: ایمنا
کلیدواژه: امام خمینی ره ولادت حضرت امام رضا رحلت امام خميني مقام معظم رهبری رهبر انقلاب اسلامی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق همان روزها دوران جوانی حضرت امام آیت الله روح الله کوچک تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۷۰۲۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی برابر با زیارت امام حسین (ع) است؟
حجتالاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، کارشناس مذهبی درمورد عظمت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه بیان کرد: مهمترین نشانه عظمت معنوى و مقامات باطنى حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه، برابرى فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّد الشهدا است.
شیخ المحدّثین، صدوق؛ از محمّد بن یحیى عطّار - که یکى از اهالى رى است - اینگونه نقل کرده است که خدمت امام هادى علیه السلام رسیدم. ایشان فرمودند: «کجا بودى؟».
گفتم: حسین بن على علیه السلام را زیارت کردم. امام هادى علیه السلام فرمودند:
«أما إنَّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِىٍّ.» «بدان که اگر قبر عبد العظیم را در شهر خودتان زیارت کنى، مانند کسى هستى که حسین بن على را زیارت کرده باشد.»
معنای برابرى زیارت حضرت عبد العظیم حسنی (ع) با زیارت حرم حضرت سید الشهدا (ع)
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: مسئله این است که آیا بر اساس حدیثِ یاد شده، زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه به طور مطلق مىتواند جایگزین زیارت امام حسین علیه السلام شود و یا در شرایط خاصى، از چنین فضیلتى برخوردار است؟
بىتردید، مقصود امام هادى علیه السلام در حدیث یاد شده، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین علیه السلام بکاهند و یا در بیان فضیلت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه مبالغه نمایند.
بنابراین، در پاسخ به سؤالى که مطرح شد، مىتوان گفت: برابرى فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه و امام حسین علیه السلام مقید است به فضاى سیاسى ویژهاى که پیروان اهل بیت علیه السلام در آن مقطع تاریخى زندگى مىکردند. زیرا زمانى بود که اختناق شدیدى جهان اسلام را فرا گرفته بود و جامعه تشیّع در دوران زمامدارى افرادى مانند: متوکّل، مُعتَز و معتمد عباسى، سختترین دورانهاى تاریخىِ خود را سپرى مىکرد.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: در چنین شرایطى، امام هادى علیه السلام به منظور پیشگیرى از خطرهایى که از طرف حکومتهاى وقت، شیعیان را تهدید مىکرد، فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام را با زیارت امام حسین علیه السلام برابر دانسته اند. به تعبیرى روشنتر، زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام براى کسانى که آمادگى خطرپذیرى براى زیارت امام حسین علیه السلام را داشته باشند، پاداشى معادل زیارت آن حضرت علیهالسلام را دارد و حرم حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام شعبهاى از حرم سید الشهدا علیه السلام است و این خود، فضیلتى بزرگ و حاکى از جایگاه بلند حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه نزد اهل بیت علیه السلام و عظمت معنوى ایشان است.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: برابرى فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه با زیارت سید و سالار شهیدان علیه السلام هر چند در شرایط ویژه، بىتردید بدون حکمت نیست و شاید نتوان به حکمت آن پى برد؛ لیکن راز و رمز این فضیلت بزرگ را باید در شخصیت علمى، عملى و جهادى آن بزرگوار، جستجو کرد.
در میان امامزادگان، شخصیتهاى بزرگى وجود دارند؛ امّا در باره هیچ یک از آنها نقل نشده و حداقل به ما نرسیده است که زیارتش با زیارت حضرت سید الشهدا علیه السلام برابرى کند.
عرضه دین بر امام هادی علیهالسلام
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی اظهار کرد: این احادیث بیانگر عظمت والای حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه است ولی نکتهای که در زندگی ایشان بسیار جای تأمل و دقت نظر دارد این است که روزی این «امام زاده مجتهد محدث کبیر» به محضر امام هادى علیه وآله رسید.
وقتى نگاه ایشان افتاد، فرمودنذ: «مَرحَباً بِکَ یا أبَا القاسِمِ! أنتَ وَلِیُّنا حَقّاً» «خوش آمدى، اى ابوالقاسم! تو حقیقتاً دوست ما هستى».
گفتم: اى پسر رسول خدا! مایلم دینم را به شما عرضه کنم، اگر مورد پسند بود، بر آن ثابت باشم تا خداوند عزوجل را ملاقات کنم.
امام علیه السلام فرمودند: «اى ابو القاسم، عرضه کن»؛ و بعد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام همچون طفلی که به مکتب رفته باشند به محضر امام علیه السلام نشستند و به عقاید خویش درباره اصول و فروع دین پرداختند.
گفتارش که تمام شد. در این هنگام، امام هادى علیه السلام فرمودند «اى ابوالقاسم! به خدا سوگند، این [عقاید]، دین خداست که آن را براى بندگانش برگزیده است. پس بر آن، ثابت قدم باشید.
خداوند، تو را بر عقیده ثابت در زندگى دنیا و آخرت پایدار بدارند!».
به کارشناس دینی مراجعه کنیم
این کارشناس مذهبی یادآور شد: این کار یعنى مراجعه به کارشناسان دین که ریشه قرآنى دارد.
خداوند متعال در دو آیه، مردم را به آنان ارجاع فرموده اند: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛» «اگر نمىدانید، از آگاهان بپرسید.»
حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه از نظر علمى، یکى از بزرگترین محدّثان و فقها بوده و از نظر سنّى، تقریباً دو برابر امام هادی علیهالسلام سن داشته اند. اما میخواهند به ما بیاموزند کهای انسان به علم خود و به اصطلاح، به چند کلمه مغرور نشو. لذا، شایسته است وقتى انسان دیندار به محضر دینشناس بالاتر از خود مىرسد، براى تأیید و یا تکمیل معارف دینى خود اقدام نماید.
این بهرهگیرى از نظریه کارشناسان دینى، زمینهساز ثبات و پایدارى انسان در دیندارى است.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت